از مدت ها قبل پژوهشگران به این نتیجه دست پیدا کرده اند که یکی از فاکتورهای حیاتی برای قضاوت در مورد کیفیت رابطه، اندازه گیری میزان خوش مشربی و شوخ طبعی در آن است. اگر در یک رابطه خنده وجود داشته باشد، می توان نتیجه گرفت که آن ارتباط سالم است.
زمانی که خنده و شادی متوقف شود، ارتباط به لبه پرتگاه نزدیک خواهد شد. اگر شما به دنبال آن هستید تا روابط رضایت بخش تری را چه در محیط خانه و چه در ارتباطات شغلی خود داشته باشید، باید به شادی و لبخند اهمیت داده و حس شوخ طبعی خود را نیز افزایش دهید.
در این قسمت شما را با 5 تکنیک آشنا می کنیم که به واسطه آن هم می توانید حس شوخ طبعی خود را ارتقا بخشید و هم سلامت روابط خود را تضمین کنید.
1- با تمرکز بر روی موضوعات جالب سعی در بیدار کردن حس شوخ طبعی خود داشته باشید. شاید این امر در مراحل اولیه قدری دشوار به نظر برسد، اما چیزی نخواهد گذشت که تمام اطراف خود را مملو از چیزهایی خواهید دید که باعث بیدار کردن حس خوشحالی در شما می شوند. با اتکا به این شیوه از زندگی خود نیز لذت بیشتری خواهید برد.
2- اگر احساس می کنید که به تازگی خیلی کمتر از گذشته می خندید، شاید بهتر باشد که ارتباط خود را با افراد شوخ و با مزه بیشتر کرده و از افراد بی حوصله و غمگین فاصله بگیرید.
3- یاد بگیرید که به برخی از کارهای خودتان هم بخندید. اگر این کار را نکنید، این حق را به دیگان می دهید تا به شما بخندند. بسیاری از افراد به دلیل ناامنی ها و ترس هایی که در وجود خود احساس می کنند، قادر به انجام یک چنین کاری نیستند. آنها از این می ترسند که در نظر دیگران احمق و فاقد صلاحیت جلوه کنند. به هر حال همه افراد در زندگی خود دچار اشتباه می شوند، اگر به اشتباهات خود بخندید آنها را کم اهمیت جلوه می دهید. همچنین این امر از جمله خصیصه های فطری انسان نیز قلمداد میشوند.
4- عکس های جالب و جوک های بامزه را جمع کنید و بر روی در یخچال یا تابلوی اعلانات بچسبانید تا همه بتوانند آنها را ببینند و لذت ببرند. البته باید از انواع جوک های نژاد پرستانانه، برانگیزاننده جنسی و پلید صرف نظر کنید. باور کنید که بدون وجود یک چنین مسائلی باز هم می توانید بخندید. من به شخصه ارزشی برای مقوله های زشت قائل نیستم.
5- از حس شوخ طبعی برای حل مشکلات موجود در روابط خود بهره بگیرید. زمانیکه در رابطه خود به بن بست می رسید، سر شوخی را باز کنید.
یکی از دوستانم تعریف میکرد که چندی پیش با همسر خود مشاجره ای داشت. در گرماگرم بحث همسرش ناگهان حرف بدی به او زد، دوست من هم با شنیدن آن عبارت به همسرش گفت تو با بیان یک چنین عبارات زننده ای کمر مرا شکستی! ناگهان همسرش شروع به خندیدن کرد و خودش هم همین کار را ادامه داد. چیزی نمی گذرد که هر دو یادشان می رود که چرا با هم دعوا می کردند و همه چیز به حالت عادی باز می گردد.
باید توجه داشته باشید که شوخ طبعی ذاتی نیست و یک امر کاملاً اکتسابی میباشد. شما اگر بخواهید به راحتی می توانید حس شوخ طبعی خود را افزایش دهید. زمانی که این کار را انجام دهید به این نتیجه می رسید که روابطتتان غنی تر و مستحکم تر می شوند. مردم هم به چشم یک فرد جذاب تر به شما نگاه می کنند. این امر هم به نوبه خود سبب می شود که حس شوخ طبعی شما باز هم بیشتر ارتقا پیدا کندچگونه رفتاری صمیمیتر و اجتماعیتر داشته باشیم
در این مقاله میخواهیم به شما آموزش دهیم که چطور صمیمیتر و اجتماعیتر رفتار کنید. یک تعریف ساده از “صمیمی”، مهربان و علاقهمند رفتار کردن با دیگران است و تعریف اجتماعی از دیدگاه ما یعنی وقت زیادی را با دیگران گذراندن و از آن لذت بردن. توصیههای زیر در آن واحد درمورد اعمال خاص و حالات کلی (مثلاً مثبت بودن نسبت به مردم، علاقهمند بودن به مردم) صحبت میکند. این دو به یکدیگر مرتبط هستند اما شما کنترل زیادی روی حالات خودتان نسبت به سایرین ندارید. اگر در یک زمان روحیهای خوشمشرب و اهلتفریح نداشته باشید، یا اگر بهطورکلی کمحرف باشید، همین هستید و نمیتوانید برای آن کاری کنید. نمی توانید فوراً به فردی بشاش و گرم تبدیل شوید. اما بااین حال میتوانید بعضی از اعمال را به ذهن داشته باشید و این همان چیزی است که به آن نیاز دارید.
مثلاً اگر سر کار هستید و احساس میکنید آن روز کمی در خودتان هستید، میتوانید به خودتان یادآور شوید که باید به بقیه همکارانتان بپیوندید و ببنید آنها چه میکنند.
همچنین، ایدههایی که در اینجا ذکر میکنیم، به این معنی نیست که باید به فردی پرحرف یا آویزان تبدیل شوید. از این توصیهها میتوانید در برخورد و رویکردتان با دیگران استفاده کنید. هر نوع شخصیتی که داشته باشید میتوانید از این راهکارها استفاده کنید طوریکه خللی در شخصیتتان ایجاد نشود.
با افراد جدید شروع به حرفزدن کنید
اگر به تازگی به کسی معرفی شدهاید یا فرد جدیدی را در اطرافتان میبینید، به سمتشان بروید و مکالمهای را آغاز کنید. حتی یک سلام گفتن معمولی، پرسیدن اسمشان، و گفتن “از آشناییتان خوشبختم” برای شروع ارتباط کافی است.
با کسانی که سعی میکنند با شما حرف بزنند، حرف بزنید
تا حالا شده بخواهید یک گفتگوی خوب با کسی داشته باشید اما طرف مقابل جوابتان را با کلمات کوتاه بدهد و کاملاً مشخص باشد که تمایلی به ادامهگفتگو با شما ندارد؟ احتمالاً شما هم راهتان را میگیرید و میروید و در دلتان فکر میکنید که چقدر ارتباط عمومیش ضعیف بود. اگر کسی سعی داشت با شما حرف بزند سعی کنید با خوشرویی به او پاسخ بدهید.
برای حرف زدن با کسانی که میشناسید وقت بگذارید
اگر یکی از آشنایانتان را دیدید، به سمتش بروید و احوالپرسی کنید. درمورد هر چیزی میتوانید حرف بزنید، از اوضاع و احوالشان گرفته تا اتفاقات روز. سعی کنید مداوم با دوستانتان در تماس باشید. وقتی همکارانتان سرشان خلوت است، بایستید و با آنها حرف بزنید. روابطتان را حفظ کنید و به همه نشان دهید که به برقراری ارتباط علاقهمندید. اگر کسی را دیدید که میشناختید، چون حوصله حرف زدن ندارید، از او دوری نکنید یا طوری نشان ندهید که انگار او را ندیدهاید. به سمتش بروید و برای چند دقیقه هم که شده گفتگو کنید.
از دیگران دعوت کنید برای انجام کاری به شما/اکیپتان ملحق شوند
برای دعوت کردن دیگران سخاوتمند باشید. این شما باشید که دیگران را بیرون دعوت میکنید تااینکه صبر کنید خودشان به سراغتان بیایند. نباید فکر کنید که باید کسی را به مدتی طولانی بشناسید تا با او بیرون بروید. اگر فکر میکنید با آنها کنار میآیید پس چرا کاری با هم انجام ندهید؟ اگر از همکار یا همکلاس جدیدتان خوشتان میآید، از آنها بخواهید که برای خوردن یک نوشیدنی یا هر چیز دیگر همراهیتان کنند. اگر در جایی یکدفعه دوستی را دیدید و هیچکدامتان کاری برای انجام دادن نداشتید، با او همراه شوید و با هم جایی بروید. از همسایه جدیدتان بخواهید که صبحها با شما برای پیادهروی یا دویدن بیاید. فکر نکنید برای اینکه با کسی بیرون بروید، باید از مدتها قبل او را بشناسید.
اگر همکارانتان می خواهند برای جمعه این هفته با هم به پیکنیک بروند، نه تنها خودتان با آنها بروید بلکه از کسانی که از برنامه خبر ندارند هم بخواهید که به شما ملحق شوند. اگر میخواهید با یکی از دوستانتان بیرون بروید، میتوانید از یکی دیگر از دوستانتان که خیلی وقت است او را ندیدهاید هم بخواهید که همراهیتان کند. اگر سر راه خانه دوستتان یکی دیگر از دوستانتان را در خیابان دیدید، از او هم بخواهید که با شما به خانه آن دوستتان بیاید. البته پیشنهادهایی از این قبیل همیشه پذیرفته نمیشوند اما اشکالی ندارد شما نشان میدهید که اجتماعی هستید.
سعی کنید افراد تازه را هم وارد جمعتان کنید و کاری کنید حس کنند وجودشان در جمع اهمیت دارد
اگر با دوستان قدیمیتان بیرون رفتهاید و فرد جدیدی را در آنجا میبینید، بهجای اینکه صبر کنید او جلو بیاید و شما را بشناسد، وقت بگذارید و کمی با او حرف بزنید. اگر میخواهید جمع را برای برنامه جدید هفته بعد دعوت کنید، حتماً آن فرد تازه وارد را هم قید کنید.
بروید آنجا که بقیه هستند
اگر سر کار هستید و میبینید که همکارانتان دارند برای خوردن ناهار کنار هم برنامه میگذارند، شما هم حتماً بروید. اگر در مهمانی هستید و همه در سالن پذیرایی جمع شدهاند و حرف میزنند شما هم همانجا بروید و به آنها بپیوندید. نشان دهید که میخواهید با دیگران وقت بگذرانید. و وقتی آنجا رفتید در کاری که بقیه میکنند ملحق شوید. ساکت نایستید و به فکر فرو نروید.
وقت بیشتری را با بقیه بگذرانید
بیشتر با دیگران وقت بگذرانید. وقت بیشتری را دیگران بگذرانید. با دیگران بیشتری وقت بگذرانید. اگر دیربهدیر دوستانتان را میبینید، سعی کنید وقتی آنها را دیدید تمام روز را با آنها بگذرانید. اگر فقط هفته یک یا دوبار دوستانتان را میبینید، سعی کنید سه بار در هفته ببینید. اگر سر کار معمولاً فقط سرتان به کارتان گرم است و فقط در زمانهای استراحت با همکارانتان حرف میزنید، سعی کنید این زمان را بیشتر کنید. اگر بعضی از آشنایانتان را فقط در شرایط خاص میبینید، سعی کنید آنها را در خارج آن موقعیت ببینید. اینکار باعث میشود سایرین تصور کنند که دوستانتان از اینکه وقتشان را با شما بگذرانند لذت میبرند. همچنین اینکار باعث میشود با میل خانه رفتن خود مقابله کنید و وقت بیشتری را با دیگران بگذرانید و به خودتان ثابت کنید که این را بیشتر از خانه رفتن و تنها ماندن دوست دارید.
کارهای خوب برای دیگران بکنید
برای یکنفر یک لیوان نوشیدنی بخرید. موقع غذاخوردن در رستوران برای حساب کردن صورتحساب تعارف کنید. برای کسی در را باز کنید. وقتی به مهمانی دعوت میشوید با خودنتان یک نوشیدنی یا غذای مخصوص ببرید. البته اینکارها را نباید برای جلب دلسوزی دیگران انجام دهید. اگر هم خیلی زیاد اینکارها را انجام دهید در نظر دیگران حکم وظیفه برایتان پیدا میکند باعث میشود دیگران فکر کنند برای اینکه آنها را وادار کنید دوستتان بدارند اینکارها را میکنید.
از دیگران تعریف و تمجید کنید
ازاینکه در رفتارهایتان با دیگران مثبت باشید و تشویقشان کنید ابا نداشته باشید. اگر کسی در کار خاصی خوب است، حتماً به او بگویید. اگر کسی به نظرتان زیبا است یا خوشتیپ است، به او بگویید. اگر فکر میکنید کسی بانمک است یا فرد جالبی است، نظرتان را به او بگویید. البته باز هم یادتان باشد که تعادل شرط عقل است. تحسین و تمجید هر از گاهی خیلی بهتر از تعریفهای همیشگی تکراری است.
مودب باشید
برای طرف مقابلتان هر معنا و مفهومی که داشته باشد اما سعی کنید که با همه مودب رفتار کنید. اگر کسی کار خوبی برایتان میکند، حتماً تشکر کنید. وقتی از کسی درخواستی دارید، آنرا با ادب و احترام مطرح کنید. هیچوقت خودخواهانه رفتار نکنید.
وقتی با دیگران بیرون هستید کاری کنید به همه خوش بگذرد
بدون اینکه باز تعادل رفتارتان برهم بخورد، وقتی بیرون هستید دقت کنید که همه از اوقات خود لذت ببرند. اگر میبینید کسی از جمع دور افتاده است، سعی کنید موضوع حرف را به چیزی بکشانید که برای او هم جذاب باشد. اگر احساس کردید که کسی در جمع احساس ناراحتی میکند، سعی کنید او را به جمع بکشانید یا اگر با دیگران آشنایی ندارد، او را معرفی کنید. اگر به نظرتان میرسد که کسی حوصلهاش سر رفته یا اذیت شده است، سعی کنید موجبات لذت بردن او را هم فراهم کنید.
به حرف دیگران علاقهمند باشید
این یکی از سادهترین راهکارها است. گاهی اوقات، به
چگونه ارتباط اجتماعی خوب داشته باشیم ؟
چگونه ارتباط اجتماعی خوب داشته باشیم ؟
برخی افراد نگران دوستی خود با دیگران هستند . شخص دیگر می خواهد بداند چگونه پیوند خود را با دوستش مستحکم تر سازد ؟ . در مورد نحوه برقراری ، حفظ و ادامه دوستی و ارتباط اجتماعی با سایرین نظرات بسیاری مطرح شده است . بد نیست به برخی از آنها نظری داشته باشیم .
قبل از آن به یاد داشته باشیم ارتباط اجتماعی یک نیاز انسانی و یک کشش درونی و فطری ست بنا براین نمی توان نقش آن را در رشد و تکامل آدمی نادیده گرفت . البته همین نیاز و کشش فطری در صورت عدم شناخت موجب انحراف و نابودی آدمی نیز می شود .
با این مقدمه کوتاه ببینیم چه راه هایی برای اینکه چگونه ارتباط خوبی با دیگران داشته باشیم ، وجود دارد ؟
· خود را آنگونه که هستید معرفی کنید :
تمایلات ، ویژگی های اخلاقی ، خواسته ها ، اعتقادات و ... که مربوط به خودتان هست را بسیار ساده بگویید . دیدگاهی که نسبت به جهان یا جوامع و افراد دارید را مطرح کنید و همچنین این موارد را از طرف مقابل جویا شوید .دیده شده است برخی افراد در مدت دوستی خود ناگهان با نکته ای تازه از طرف مقابل روبرو می شوند که اگر از اول می دانستند وضعیت با حالا فرق بسیار داشت . لذا با یک بحران عاطفی روبرو می شوند . این پدیده در ازدواج های ناموفق بسیار دیده شده است .
· تمایلات و علایق مثبت خود رابه طرف مقابل به صورت کلامی ابراز کنید :
ضعیف ترین افراد کسانی هستند که نمی توانند عشق و علاقه و محبت خود را به دوست خود ابراز نمایند . از این نکته غافل نباشید که آدمی برده محبت است و ابراز محبت می تواند طرف مقابل را به بند کشد !
کلمات و جملاتی نظیر : تو دوست خوبی برای من هستی . از این که با شما هستم خوشحالم . به من چیزهای زیادی یاد دادی . دوستت دارم . و نظایر آن بسیار راهگشا و مفید هستند .
ارتباط اجتماعی شالوده حیات اجتماعی است و بدون آن هیچ یک از عناصر حیات جمعی پدیده نمی آیِد .
- ارتباط جهانی
با گسترش وسایل حمل ونقل وابزار جهانی جمعی نظیر تلفن ، تلگراف ، بی سیم ، تلویزیون ، اینترنت ، ماهواره و وسایل حمل و نقل که حرکت یا جابجایی انسانها را در سطح جغرافیا فراهم می سازد شاهد بسط ارتباطات بین المللی هستیم ....
-ارتباط مستقیم
ارتباطی است بدون واسطه بین انسان یا انسانها با انسان یا انسانهای دیگر
- ارتباط احساس برانگیز
چگونه اعتماد به نفس خوبــی داشته باشیم ؟
مقدمه:
آیا تا کنون فکر کردهاید که چرا در برخی کارها موفق هستید و در برخی دیگر ناموفق؟ آیا فکر کردهاید که چرا گاهی هر چه تلاش میکنید نمیتوانید برخی از کارها را انجام دهید؟ جواب این سوأل فقدان اعتماد به نفس است. یعنی نبود اعتماد به نفس عامل شکست ما در کارها است. درجاتی از اعتماد به نفس در همهی ما وجود دارد؛ یعنی گاهی اعتماد به نفس ما بالا و گاهی پایین است.
اگر اعتماد به نفس ما بر پایهی کارهایی باشد که به خوبی انجام میدهیم، تنها هنگام انجام آن کارها اعتماد به نفس خواهیم داشت. به فرض مثال اگر خوب مینویسیم، تنها هنکام نوشتن اعتماد به نفس داریم. اگر سخنران خوبی هستیم، فقط هنگام سخنرانی اعتماد به نفس خوبی داریم و .... این یعنی ما از اعتماد به نفس خوبی برخوردار نیستیم. فراموش نکنیداعتماد به نفس چیزی است که از درون آدم سرچشمه میگیرد نه در کاری که ما انجام میدهیم.
در واقع اعتماد به نفس به معنی باور کردن قابلیت انسانی خویش، روبرو شدن فعال با رویدادهای زندگی و انجام درست وظایف است.
افرادی که از اعتماد به نفس کافی برخوردارند، استقلال عمل دارند و مسئوولیت پذیر و پیشرفت گرا هستند. شکستها را میپذیرند و از آنها درس میگیرند. بر ایجاد رابطه با دیگران توانا هستند و از هر کونه گوشهگیری دوری میجویند. ما باید بر توانایی خود بر انجام هر امری اعتماد به نفس داشته باشیم. وقتی اعتماد به نفس خود را بر اساس وجود خود قرار میدهیم نه بر اساس کارهایی که انجام میدهیم، اعتماد به نفسمان افزایش مییابد.
اعتماد به نفس باید از اطمینان به اراده ناشی شود نه از کارهایمان. ممکن است همهی ما گاهی از دست عدم اعتماد به نفس نالیده باشیم. لذا ما در این مقاله کوشیدهایم تا کارهایی را که اعتماد به نفس ما را از بین میبرند یا تضعیف میکنند، برای شما ذکر کنیم، انشاءالله رعایت این موارد بتواند در تقویت اعتماد به نفس به ما کمک کند.
راههای تقویت اعتماد به نفس
1)رسیدگی به خود
اعتماد به نفس تا حد زیادی به میزان سلامتی جسمانی و روانی بستگی دارد. بیتوجهی به خود نشان دهندهی این است که شما خود را دوست ندارید. شخصی که به نیازهای جسمی و روحی خود توجه دارد، نیازی به جلب توجه دیگران ندارد. یک فرد ورزشکار سرحال و بانشاط را که محکم و استوار راه میرود با یک فرد چاق و پر خور تنبل و با ظاهری ژولیده مقایسه کنید. کدام را میپسندید؟ بدون شک اعتماد به نفس ورزشکاران بسیار بیشتر از افراد عادی است.
توصیه میکنیم در هر سن و سالی و یا موقعیتی هستند، از همین اکنون تصمیم بگیرید که برای ورزش کردن برنامهای منظم بریزید. کوه پیمایی، پیاده روی(در طبیعت) و نرمش، دست کم 2 بار در هفته برای اغلب ما مشکل نیست. حتی اگر اکنون سالم هستید، از آنچه به جسم و ایمان و ارادهى شما ضربه میزنند، خودداری کنید. ورزش نکردن، کم تحرکی، مصرف چربی و قند فراوان، مصرف دخانیات و... . از جمله مواردی هستند که دیر یا زود عوارض ناگواری در جسم ما باقی خواهند گذاشت. پس:
1.برنامههایی برای رسیدگی به جسم و تقویت آن در طول روز داشته باشید و برای استراحت و خواب زمان کافی در نظر بگیرید.
2.به نحوهی ایستادن و راه رفتن خود توجه کنید و در صورت نیاز آن را اصلاح کنید.
3.جلوی آینه بایستید و حالت کسانی که موفق، مصمم، پرتلاش و دارای اعتماد به نفس هستند را تمرین کنید.
4.قدم ها را محکم و آرام بردارید و لبخندی بر لب داشته باشید. قوز نکنید. سر را بالا نگه دارید و به چشمهای مخاطب خود نگاه کنید نه به اشیاء اطرافتان.
5.اگر احساس میکنید که لباس مرتب و تمیز به شما احساس خوبی میبخشد، همیشه مرتب و منظم باشید.
6.همیشه ظاهری آراسته، متین و با وقار داشته باشید.
2)غلبه بر ترس و نگرانی
یکی از مهمترین عواملی که اعتماد به نفس را به شدت درهم میشکند، ترس است. ترس انواع مختلفی دارد اما در هر حال باید این غول بیشاخ و دم را از ذهن خود بیرون کنیم. ترس احساس تخریب کنندهای است که به کوشش شما برای دستیابی به اعتماد به نفس، ضربهی مهلکی وارد میسازد. اگر شما ترس داشته باشید امکان ندارد واکنش ذهنی مناسبی که لازمهی داشتن یک زندگی پر بار و موفق است، بر خوردار شوید.
نگرانی حالتی است که پایهی آن ترس است؛ حرکتی آرام اما ادامهدار دارد و اعتماد به نفس و ابتکار را از بین میبرد. البته ترس در حد معقول چندان هم بد نیست، زیرا موجب احتیاط خواهد شد. اما این مسأله با ترس و نگرانی بیهوده تفاوت دارد. یکی از معمول ترین نقطه ضعفهای همهی انسانها، افکار منفی و ناامید کنندهای هستند که موجب ترس و نگرانی میشوند. این هراس اغلب ناشی از شکستهای قبلی و فقدان اعتماد به نفس است.
مخربترین ترسها عبارتند از: ترس از انتقاد، ترس از شکست، ترس از آینده، ترس از جلو زدن دیگران از تو، ترس از دست دادن چیزهای محبوب.
برای مبارزه با این ترس ها باید توجه داشت که خود را با دیگران مقایسه نکنید زیرا در این صورت، نهایتاً به این نتیجه میرسید که برای موفقیت خود باید دیگران را شکست دهید و این افکار منفی موجب خشم ، نفرت، بغض، کینه و...خواهد شد. بسیار طبیعی است که این موارد چه ذهنی باشد، چه به مرحلهی عمل در بیایند، روان انسان را تخریب میکنند و خواه ناخواه بیماریهای جسمی، ترس و عدم اعتماد به نفس را به دنبال خواهد داشت.
بر تفکر خود مسلط باشید و ذهن خود را بر روی افکار منفی ببندید و در جستوجوی معاشرت و دوستی با کسانی باشید که شما را به خیر و صلاح تشویق میکنند.
3)با خود مهربان باشید
هرگاه ما کاری انجام دادیم که منجر به ضایع شدن حق و حقوق دیگران شد، یا گناه، خطا و اشتباهی کردیم، رفتاری مناسب با خود داشته باشیم. یعنی اگر در حق دیگران بدی کردهایم، خوب به بررسی ابعاد گوناگون قضیه بپردازیم و منصفانه به قضاوت بپردازیم، اگر آنها محکوم شدند، آنها را ببخشیم و اگر ما محکوم شدیم، تصمیم بگیریم دیگر این گونه اقدامات را تکرار نکنیم و در صورت ممکن از آنها عذرخواهی کنیم، اما هرگز به اذیت و آزار روح خود نپردازیم.
خودآزاری یا خود خوری اعتماد به نفس انسان را به کلی از بین میبرد. یا اگر شکست خوردهایم و کاری را اشتباه انجام دادهایم. برنامهای درست طراحی کنیم تا آن را جبران کنیم نه اینکه به محکومیت خویش بپردازیم و هر چه در توان داریم در تخریب اعتماد به نفسمان بکوشیم و خود را موجودی بیلیاقت و بیاستعداد و کار خراب کن تصور کنیم. به یاد داشته باشیم که تنها در این صورت میتوانیم موفق و خوشبخت زندگی کنید. پس با خودتان مهربان باشید و خود را شکنجه ندهید. فراموش نکنید که ما نه جنایتکار هستیم، نه متهم؛ همهی ما قابل بخشش هستیم.
4)شکست پلی برای پیروزی
درست است که احساس پیروزی برای رشد اعتماد به نفس موثر است اما مهم تر از آن احساس رضایتی است که ما از خود داریم. شخصی که دارای اعتماد به نفس است، وقتی در موضوعی شکست میخورد، برایش مهم نیست، چون شکست را پلی برای پیروزی تلقی میکند. بخشیدن را بیاموزید و اشتباهات خود و دیگران را ببخشید و از اشتباهاتتان عبرت بگیرد و برای جبران شکستها تلاش کنید.
5)توکل به خدا را فراموش نکنید.
انسان وقتی خدا را دوست داشته باشد و او را خوب بشناسد و بداند که او غیر از خیر و منفعت بندهاش را نمیخواهد و ضرر و زیان را از او دور میکند، هنگام بروز مشکلات به خدا توکل میکند. بندهی واقعی هرگز مأیوس و ناامید نخواهد شد چون میداند که چه قدرت عظیمی پشتیبان اوست و او را از زیان و ضرر واقعی محفوظ خواهد کرد.
6)در تعارف کردن خود را تحقیر نکنید.
وقتی که با کسی احوال پرسی میکنید، مؤدب و مؤقر باشید و از گفتن جملاتی نظیر: «چاکرم»، «نوکرم»، «شمارهی کفشتم»، «بند پوتینتم» و...بپرهیزید. ممطمئن باشید گفتن این جملات شما را نزد طرف مقابلتان عزیزتر و محبوبتر نخواهد کرد، بلکه بیاعتبار و بیارزشتر خواهی شد، چرا که او میداند شما دارید به او دروغ میگویید. لذا گفتن این جملات شما را بیارزش نموده و حیثیت و اعتبار شما را از بین خواهد برد و اعتماد به نفستان را خراب میکند.
7)به لبخند زدن عادت کنید.
لبخند یکی از عوامل مهم برقراری ارتباط است و جدای از این اثرات مثبتی روی طرف مقابل میگذارد و او احساس صمیمیت بیشتری خواهد نمود. دقت کنید که وقتی کسی به شما لبخند میزند چه احساس خوبی در شما به وجود میآید. پس شما هم به لبخند زدن عادت کنید. یک لبخند ساده که از درون انسان سرچشمه میگیرد، درون انسان را متحول میکند و به انسان امید و اعتماد میبخشد. وقتی شما لبخند میزنید، یعنی همه چیز بر وفق مراد است و آنچه از زندگی میخواهید دارید. و به یاد داشته باشیم که بنا به فرمایش پیامبر (ص) تبسم مؤمن هنگام دیدار مؤمنی دیگر صدقه محسوب میشود.
8)به خود احترام بگذارید.
بدون شک احترام دیگران در پرورش اعتماد به نفس شما موثر است. مهمترین عاملی هم که این احترام را بر میانگیزد احترام شما به خودتان میباشد. اگر احساس میکنید که ثروتمندان از احترام بیشتری برخوردارند، تنها به علت آن است که آنها به خاطر ثروتشان، احساسِ داشتن میکنند، اعتماد به نفس پیدا میکنند و برای خودشان احترام و ارزش زیادی قائل میشوند.
دیگران همان قدر برای شما احترام قائل هستند که شما به خود احترام میگذارید. بنابراین احساس شایستگی کنید و به خود احترام بگذارید و دیگران را نیز محترم بشمارید؛ آنگاه خواهی دید که دیگران چه قدر به شما احترام میگذارند.
9)تفکر مثبت داشته باشید.
شخصیت هر کس دقیقاً همان چیزی است که او در ذهن خود تصور میکند. اگر او تصور میکند انسانی با اراده، محترم و با شخصیت است، پس همان طور است یا دست کم میتواند چنین باشد و اگر تصور کند، انسانی بیاراده، ضعیف النفس و... است، دقیقاً همان طور خواهد بود. لذا اگر میخواهید شخصیتی استوار، محکم و موفق داشته باشید، خودتان را دوست داشته باشید، به خود احترام بگذارید، به فکر خود باشید و هرگونه افکار منفی را به شدّت از خود دور کنید. افکار منفی خورهی اراده و پیکر موفقیت انسان هستند، پس با این دشمن خطرناک باید با جدیت برخورد کرد.
آیا تاکنون با خود فکر کردهاید که چرا انسانهایی با برخورداری از نعمتها و امکانات بیشمار در زندگىشان موفق نیستند؟ آیا تاکنون اندیشیدهاید که چرا برخی دیگر علیرغم آن که امکانات چندانی در اختیار ندارد، زندگی بسیار موفقی دارند؟ جواب این سوال و دهها سؤال دیگر در این زمینه تنها یک چیز است و آن اینست که هرگاه کسی نتواند نیروی افکار منفی خود را کنترل کند، این افکار دست به دست هم داده و با تمام قدرت و توان خویش به ذهن او حمله میکنند و افکار مثبت او را خنثی میکنند یا به کلی از بین میبرند و وقتی که افکار منفی بر وجود او مسلط شدند، آنگاه تنها چیزی که فرد به آن نمیاندیشد موفقیت، زندگی سالم و خوش بختی است.
پس خیلی راحت میتوان افکار منفی خود را از خود دور ساخت، برای این منظور کافی است که هرگاه افکار منفی به ذهن شما حمله کردند، به خود تلقین که: «من به لطف خدای مهربان با تمام افکار منفی مبارزه میکنم، چون میخواهم انسان موفق و خوش بختی باشم.» این جمله و یا جملاتی از این دست، در عرض4_3 هفته مفید واقع میشوند. بهتر است شب هنگام خواب یا صبح این جملات را در خلوت و با تمرکز فکر 10_7 بار با خود تکرار کرد. مطمئن باشید که نتیجهی مطلوبی از آن خواهید گرفت.
10)نترسید! خود را تغییر دهید.
شما فقط تا آن حد میتوانید دنیای خود را تغییر دهید که خود را تغییر دهید و خود را تا آن حد میتوانید تغییر دهید که افکار نادرست و غلط خویش را تغییر دهید. پس، واقع بین باشید، افکار خویش را به مرور مورد بررسی قرار دهید و به آنها فکر کنید و با افراد مورد اعتماد خویش راجع به آنها بحث کنید، آنگاه منصفانه دربارهی آن به قضاوت بپردازید و اگر واقعاً آنها را نادرست یافتید، برای اصلاح آنها اقدام کنید.
ممکن است برخی از خوانندگان تصور کنند که این مطلب چه ضرورتی دارد؟ جواب این سؤال بسیار ساده است. ببینید! اگر کمی دقت کنیم، میبینیم که زندگی هر شخص از مجموعهی افکار و ایدههای او شکل گرفته است، یعنی هر شخصی بر اساس آنچه میاندیشد، عمل میکند و زندگیاش را شکل میدهد.
البته قطعاً هر کسی در زندگی ممکن است کارهایی انجام دهد که به آنها معتقد نباشد، اما این رفتارها اغلب موقتی و زود گذر هستند و دوام و ثبات آنچنانی ندارند. آنچه حائز اهمیت است، ایدهها و اعتقادات هستند، زیرا معمولاً ثابتند. قبول داریم که تغییر دادن افکاری که سالها بر اساس آنها زندگی کردهایم و موجب یک سری عادت در وجود ما گشتهاند، کار سادهای نیست، زیرا معمولاً انسان وقتی به چیزی عادت کرد، نمیتواند به همین راحتی آن را تغییر دهد و اغلب به دلیل تنبلی یا توجیهات نادرست از این کار سرباز میزند، حتی افراد معتاد، الکلی، قمارباز و... کار خود را توجیه میکنند. به همین خاطر کمتر در صدد تغییر خویش بر میآیند. اما من معتقدم که: «زکوشش به هر چه خواهی رسید.»
هرکسی در هر وضعیتی میتواند افکار، ایدهها و نهایتاً زندگی خویش را تغییر دهد اما کمیت و کیفیت آن متفاوت است اگر میخواهید خود را تغییر دهید، یک نکتهى بسیار مهم را به خاطر بسپارید و آن اینکه: «نگران این مطلب نباشید که دیگران اکنون دربارهی شما چه میاندیشند و بعد از تغییرتان چه خواهند اندیشید، چرا که دیگران همیشه چیزی برای گفتن دارند.» به قول مشهور: دروازهى شهر را میتوان بست، اما دهان مردم را نه. پس به خود بیاندیشید و مسیر دگرگونی خود را بدون دغدغه و نگرانی بپیمائید.
11)خواسته های خود را دقیقاً مشخص کنید.
افرادی که از اعتماد به نفس قوی برخوردارند، از خواستهى خود آگاهند و اغلب به این خواسته میرسند. لازمهى عزم راسخ در تصمیمگیری شجاعت است، تردید و دودلی را از خود دور کنید، خواسته و هدف خود را مشخص کنید و برای رسیدن به آن تصمیم بگیرید و برنامهریزی نمایید.
اهداف کوتاهمدت و بلندمدت خود را دستهبندی نمایید و روشهای رسیدن به آنها و نیز زمان تقریبی به آنها را عاقلانه تعیین کنید. هر چقدر برنامهریزیتان واقعبینانهتر باشد و تلاش و امید و توکّلتان بیشتر باشد، میزان موفقیتتان هم بیشتر خواهد بود.
همین امروز کارتان را آغاز کنید و برنامهای انعطافپذیر تدوین کنید، اما اگر برنامهى اولیهی شما با شکست روبرو شد ناامید نشوید و از برنامه دست برندارید، برنامههای دیگری را جایگزین آنها کنید.
12)برای کارهای روزانه برنامهریزی کنید.
کم آوردن وقت جهت انجام کارهای روزانه، تعهدات زیاد، بدقول شدن، بینظمی و بیبرنامگی در صورتی که مدتی وجود داشته باشند، اعتماد به نفس انسان را درهم میشکنند، زیرا بیبرنامگیها سبب موفقیت انسان در کارهای روزانهاش خواهد شد و مجموعهی این ناموفقیتها روحیه و ارادهی انسان را سست نموده و نهایتاً موجب عدم اعتماد به نفس انسان خواهد شد. برای بهتر انجام شدن کارها، آنها را اولویت بندی کنید.
یکی از سادهترین روشها برای انجام این کار، این است که عادت کنید هر شب قبل از خواب، مهمترین کارهایی را که میخواهید فردا انجام دهید، روی کاغذ یادداشت نمایید، سپس آنها را اولویت بندی نمایید و زمان تقریبی انجام آن کار را نیز یادداشت بفرمایید.
13)هرگز التماس نکنید.
التماس کردن از رفتارهای تخریب کنندهی عزت و اعتماد به نفس است. افرادی که اعتماد به نفس ضعیفی دارند، برای رسیدن به خواستههایشان، التماس میکنند هنگام مطرح کردن خواستههای خود، موارد زیر را در نظر داشته باشید:
- دقیقاً مشخص کنید که چه میخواهید؟ چه چیزی تا چه حدی؟
- از کسی درخواست کنید که مطمئن هستید میتواند به شما کمک کند. از هر کسی درخواست نکنید.
- هنگام درخواست، منافع طرف مقابل را هم در نظر بگیرید.
- مبهم حرف نزنید، خواستهى خود را شفاف و واضح بیان کنید.
- محکم و جدّى صحبت کنید.فرآیند ارتباطی است که ازطریق سخن یانمادهای گوناگون برقرار می شود درجریان این ارتباط صرفاً حالات احساس گونه منتقل می شوند و همبستگی اجتماعی وآمادگی روانی مشترک پدید می آورند.
- ارتباط معطوف به هدف
نوعی خاص از ارتباط است که درآن برقرار
چگونه در برقراری روابط اجتماعی موفق باشيم؟جودیت بومن کتابی در مورد آداب کار و تجارت به رشته تحریر درآورده است. او در مورد کلیه مطالبی که در حیطه تجارت مطرح می شود، از جمله انتخاب رنگ خودکار در هنگام نوشتن نامه به افراد مختلف (آبی برای مکاتبات اجتماعی، مشکی برای مکاتبات تجاری) و همچنین در مورد تجارت الکترونیکی، نحوه ملاقات با مقامات ارشد، برقراری روابط تجاری، و مساعدت و همکاری با غریبه ها سخن به میان آورده است. او در کتاب خود با نام “قوانین نوین تجارت” (انتشارات کریر،2007) اینطور می نویسد که “امروزه این توانایی شبکه سازی است که خط مشی زندگی انسان ها را تبیین میکند.”
موفقيت در برقراری روابط اجتماعی
او معتقد است یکی از فاکتورهایی که سبب رساندن افراد به موفقیت میشود، توانایی برقراری ارتباط آنها با دیگران است. با این وجود درصد بسیار زیادی از افراد هستند که فاقد این توانایی بوده و زمانیکه یک چنین مسئله ای به میان می آید، دستپاچه می شوند؛ اما نکته جالب اینجاست که کسانی که در این راه تلاش میکنند، خیلی بیشتر از آن چیزی که تلاش کرده اند، موفقیت بدست می آورند. نویسنده در ادامه پافشاری میکند که: “توانایی شبکه سازی یک موهبت الهی محسوب میشود.”
خوب حالا یک فرد پر مشغله یا خجالتی چگونه می تواند به این امر اهتمام ورزد؟ بومن راهکارهای زیر را به این قبیل افراد پیشنهاد می کند.پیش از اینکه وارد جلسه و یا همایشی شوید، لیستی از کلیه مهمان هایی که قرار است در این گردهمایی حضور داشته باشند، تهیه کنید. ابتدا نام آنها و سپس کلیه اطلاعات دیگری که از آنها موجود است را مرور کنید. باید در مورد رقبای آنها نیز اطلاعات کافی بدست آورید و ببینید روند فعالیت شرکت ها و کارخانه های آنها چگونه است. با در اختیار داشتن این نوع اطلاعات به راحتی متوجه خواهید شد که باید از آنها چه سوال هایی را بپرسید. مطرح کردن سوالات مناسب شما را در جمع از سایرین متمایز می سازد. همچنین بد نیست که تلفظ صحیح نام ها را هم یاد بگیرید، حتی اگر تعداد آنها به 200 نفر برسد. باید بتوانید آنها را به راحتی تلفظ کنید. سپس به دنبال نقاط مشترک میان خود و آنها باشید تا بتوانید گفتگو را از جایی شروع کنید. در نهایت هم باید یک جمله تحلیلی در مورد خود بیان کنید. جمله تحلیلی عبارت است از یک معرفی مختصر و مفید از خودتان که اگر حساب شده باشد به راحتی می تواند شما را وارد عرصه های تجاری کند.
در روز موعود باید مطمئن باشید که از هر نظر آماده هستید.
“آمادگی کلید موفقیت است.” کاملاً حرفه ای لباس بپوشید (معمولاً رنگ های تیره انتخاب کنید)، و پیش از ورود به مکان مورد نظر یک مرتبه دیگر ظاهر خود را چک کنید تا مشکلی پیش نیاید. قبل از ورود به جلسه حتماً چیزی میل کنید. کارت معرفی خود را در بالاترین قسمت سمت راست بدن خود الصاق کنید تا همه بتوانند به راحتی نام شما را بخوانند.حالا شما آماده ملاقات با افراد مهم شده اید. شاید این دشوارترین قسمت باشد؛ شک نکنید که درصد بسیاری از افراد درست در همین نقطه گیر می افتند و دچار لکنت زبان می شوند. برخی از افراد زمانی که وارد یک جمع می شوند، تمایل دارند تا نزد کسانی بروند که آنها را از قبل می شناسند و اگر چنین افرادی وجود نداشتند یکسره به میز بوفه می روند، اما هیچ دلیلی ندارد که پیش زمینه آشنایی قبلی با تک تک افراد مورد نظر را داشته باشید.
افراد به راحتی متوجه تمام حرکات شما می شوند، چه گوشه گیری کنید، چه در بحث های جمعی وارد شوید. باید اینقدر اعتماد به نفس داشته باشید که هم به کسی که تنها در گوشه ای نشسته نزدیک شوید و هم خودتان را وارد یک جمع 3 نفری کنید. سعی کنید در کنار شهرت، اعتماد به نفس خود را نیز تقویت کنید. همیشه خوب است که شما اولین نفری باشید که دست خود را برای دست دادن دراز می کند. اگر خودتان را آرام و راحت نشان دهید، حتی اگر از درون هم عصبانی باشید، با بر لب داشت یک لبخند به راحتی می توانید به دیگران نزدک شده و با آنها ارتباط برقرا کنید.زمانیکه خودتان را معرفی کردید، از طرف مقابل سوال های بپرسید که پاسخش نامحدود باشد. مردم دوست دارند که در مورد خودشان صحبت کنند. اگر با دقت به حرف هایشان گوش دهید، آنها به راحتی شما را به خاطر می سپارند. البته همیشه باید این نکته را در ذهن داشته باشید که شما برای دوست یابی به این مکان وارد نشده اید، بلکه اینجا هستید تا روابط تجاری و بازرگانی خود را بهبود بخشید. البته شاید قدری خوشی هم در آن وجود دشته باشد، اما باید درصد قابل توجهی از تمرکز خود را بر روی روابط کاری معطوف کنید. هر چقدر افراد بیشتری را ملاقات کرده و با آنها آشنا شیود احتمال اینکه در آینده شغلی برای شما مفید باشند نیز افزایش پیدا می کند.
با هر فردی که آشنا می شوید 5 تا 6 دقیقه و حداکثر 7 دقیقه وقت بدهید. به هر حال وقت شما در این گردهمایی محدود است و کارهای زیادی برای انجام دادن دارید. پس نتیجه می گیریم همانطور که شروع یک گفتگو مهم است، خاتمه دادن به آن نیز از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. هیچ گاه اگر قصد برگشت مجدد برای ادامه گفتگو را ندارید، به طرف مقابل نگویید که من چند لحظه دیگر بر می گردم. اولین هدف شما ایجاد اعتماد است. می توانید از عباراتی مانند: “از مصاحبت شما خوشحال شدم، از وقتی که به من دادی، ممنونم، شخص دیگری هست که باید با او صحبت کنم، اگر فرصت نشد که امروز مجدداً همدیگر را ملاقات کنیم، در طول هفته با شما تماس خواهم گرفت.” استفاده کنید.
با این برخورد با وجود اینکه هیچ گونه تعهدی نسبت به طرف مقابل ندارید، اما در عین حال درهای ارتباط آینده را هم مسدود نکرده اید.زمانیکه نوبت به رد و بدل کردن کارت های ویزیت می رسد، شما باید در نهایت رعایت ادب باید سوال کنید: “می تونم کارت شما را داشته باشم” و یا “می تونم کارتم را به شما بدهم.” همیشه باید کارت خود را در یکی از جیب هایتان بگذارید تا به آن دسترسی آسان داشته باشید. یک جیب را به کارت های خودتان اختصاص دهید و جیب دیگر را به کارت چگونه با دیگران ارتباط داشته باشیم؟؟؟؟
۱- چگونه دوست خوبی باشیم:
در هر مکانی ، هر چند کوچک، طبیعتا یکی از ما ، باید مسئولیت هماهنگی کارها و نظارت بر کار افراد دیگر را بر عهده داشته باشیم ؛ اما برای اینکه در کنار مسئول بودن دوست همدیگر هم باشیم ، دانستن و رعایت نکات زیر خالی از لطف نیست :1. در ارزیابی خود صادق باشیم .
2. همواره لبخند بر لب داشته باشیم و نام افراد را با آرامش صدا کنیم .
3. شنونده خوبی باشیم و دیگران را تشویق کنیم تا برای خواسته های منطقی خود ، در جهت هدفشان گام بردارند .
4. به عقاید دیگران احترام بگذاریم . هرگز نگوییم « تو اشتباه می کنی » .
5. اگر خطایی از ما سر زد ، به سرعت و با قاطعیت هر چه تمام تر به آن اعتراف کنیم « چون ما همه با هم دوست هستیم » .
6. صحبت های خود را دوستانه آغاز کنیم .
7.خالصانه سعی نیم به هر اتفاقی از دید سایرین نگاه کنیم .
8. باورها وعلایق سایرین را همان گونه که هستند ، بپذیریم .
9. چالش های زندگی را با آغوش باز پذیرا باشیم تا در برطرف کردن آنها دچار درماندگی نشویم .
10. قدردانی و تجلیل های خالصانه و واقی را از یاد نبریم .
11. اشتباهات دیگران را به موقع و غیر مستقیم به آنان تذکر دهیم .
به جای این که دستورات خود را مستقیما بگوییم ، آنها را در قالب سؤال مطرح کنیم .
13. به کارمندان و دوستان خود دلگرمی بدهیم و به گونه ای عمل کنیم که رفع هر گونه خطایی ، ساده به نظر بیاید .
14. اگر دیگران به پیشنهادهای ما جامه عمل می پوشاند با رفتار مناسب آنها را شاد کنیم .
۲- رابطه سالم
باید دانست چرا رابطه شکل می گیرد ! و چرا باید به سایم بودن آن توجه داشته باشیم !؟ وقتی انسان در دهکده جهانی متولد می شود و حکم زندگیی را از خالق خود دریافت می کند ، می تواند با همه چیز و همه کس در این دهکده جهانی رابطه برقرار کند تا جهان بینی خود را کامل کند و نیازهای اولیه خود را برطرف سازد !
پس لازمه زنده بودن ایجاد رابطه می باشد و این حق را هم به دست آورده که زنذه است و می تواند با هر موضوع و تمامی موجودات زنده در این دهکده جهانی رابطه و شناخت برقرار کند .
اما باید دانست اگر این رابطه به طور غلط پیش برود ، همه چیز به تخریب و خرابی کشیده می شود و آن وقت حاصل این رابطه غلط ضرر شخصی و آسیب کلی برای دیگر موجودات همراه خود است !
گاهی خسارت رابطه ناسالم ما آن چنان سنگین می شود ، که دچار خاطره های تلخ می شویم و در بستری از ناکامی ها و سرخوردگی ها به سمت افسردگی کشیده می شویم و گاهی کار به خودکشی یا خودسوزی یا منزوی شدن هم ختم می شود . این که چرا و چگونه باید رابطه داشته باشیم به دانش و شناخت شعوری ، احتیاط و کسب اطلاعات اولیه و زمان بندی برای رسیدن به هدف های اولیه همراه در صبوری ، اقدام کنیم تا رفته رفته به هدف نهایی برسیم . وقتی رابطه ما به سازنده و مثبت شکل گرفت آن وقت از دریافت مزد سالم ، به انرژی زیاد سرشار از حس خوب به بالا کشیده می شویم .۳- چگونه دوست بهتري باشيم؟
بسياري از مردم وقتي مي بينند که چگونه بعضي از افراد به ظاهر عادي بدون اين که تحصيلات خاصي داشته باشند مي توانند با ديگران ارتباط برقرار کنند، تعجب مي کنند.
اين گونه افراد حتي با ظاهري بسيار معمولي مي توانند مانند يک آهن ربا ديگران را ب
اختلال افسردگی اساسی
اختلال افسردگی اساسی یکی از شایعترین تشخیصهای روانپزشکی است که مشخصه آن خلق افسرده و با احساس
در یک نظرسنجی که در ایران انجام شد، ۳۴ درصد شرکتکنندگان دچار افسردگی بودهاند.[۱]
علل بروز
علل زیست شناختی
- ژنتیک: شیوع افسردگی در دوقلوهای تکتخمکی ۶۵ درصد و در سایر دوقلوها ۱۴-۱۹ درصد است که نقش عاملهای ژنتیک را مشخص میکند. محققین چند ژن را که ممکن است با اختلالات دو قطبی مربوط باشند را مشخص کردهاند، آنان به دنبال ژنهایی میگردند که با سایر اشکال افسردگی مرتبط باشند. اما همه افرادی که سابقه فامیلی افسردگی را دارند به این اختلال دچار نمیشوند.(۲)
- سروتونین و سایر نوروترانسمیترها: وجود اختلال نوروترانسمیتری در سطح سیناپسها را در بیماران افسرده مشاهده کردهاند. علاوه بر سروتونین، نوراپی نفرین و دوپامین در بیماران افسرده اختلال دارند.
- داروها: استفاده طولانی مدت از برخی داروها مانند داروهایی که جهت کنترل فشار خون استفاده میشوند، یا میتوانند علائم افسردگی را در بعضی افراد ایجاد کنند. مصرف قرصهای ضد بارداری تأثیر مستقیم در افسردگی زنان دارد[نیازمند منبع].
- بیماریها: ابتلا به یک ، مثل ، سکته مغزی، دیابت، سرطان و آلزایمر یا میگرن باعث میشود که فرد در خطر بیشتری برای افسردگی قرار بگیرد. مطالعات، یک ارتباط ثابت نشده بین افسردگی و بیماری قلبی را نشان میدهند[نیازمند منبع]. افسردگی در بسیاری افرادی که حمله قلبی داشتهاند اتفاق میافتد. افسردگی درمان نشده میتواند شما را در خطر بیشتری برای مرگ در سالهای اول پس از سکته قلبی قرار دهد. ابتلا به کمکاری تیروئید حتی اگر خفیف باشد هم میتواند باعث بروز افسردگی شود.(۳)
- استرس: وقایع پراسترس زندگی، به ویژه از دست دادن یا تهدید به از دست دادن یک فرد محبوب یا شغل میتواند محرک افسردگی باشد.
- عوامل اجتماعی: نارضایتی از جامعه و عوامل روانی مرتبط با اجتماع نیز میتوانند نقش داشته باشند.
- شخصیت: صفات شخصیتی خاصی مانند اعتماد به نفس پایین و وابستگی شدید، وسواسی، منظم و جدی،
- شکست در زندگی: شکست در کار، ازدواج، یا روابط با دیگران میتواند باعث بروز افسردگی شود، مرگ یا فقدان یکی از عزیزان، از دست دادن یک چیز مهم (شغل، خانه، سرمایه)، تغییر شغل یا نقل مکان به یک جای جدید، انجام بعضی از اعمال جراحی مثل برداشتن پستان به علت سرطان، گذر از یک مرحله از زندگی به مرحلهای دیگر، مثلاً یائسگی یا بازنشستگی. (۴)
- بیماریهای روانی:اضطراب، عقبافتادگی ذهنی، فراموشی، اختلال خوردن و سوء مصرف مواد.
شیوع
شیوع بیماری در زنان دوبرابر مردان است. در مردان میزان ابتلا ۵-۱۲ درصد و در زنان ۱۴-۱۹ درصد است. سن بروز بیماری در حدود ۳۰ سالگی است.
علائم
محتوی تفکر
۶۰ درصد بیماران افسرده فکر خودکشی دارند و ۱۵ درصدشان دست به خودکشی میزنند. حس نافذ نومیدی، احساس گناه به خاطر چیزهای کماهمیت یا خیالی، احساس بیارزشی و توهمات و هذیانهای نیستانگارانه و نشخوار ذهنی وسواسی در بسیاری از آنها آشکار است.
نظام حسی
حواس پرتی، دشواری در تمرکز، اختلال حافظه، گیجی و گاه اختلال در (بهویژه در سالمندان) شایع است.
وضعیت ظاهری
غمگینی، گریه بیدلیل، از دست دادن علاقه و ناتوانی از لذت بردن، بیحالی و خستگی، بیقراری، خواب (شامل دشواری در خوابیدن، خواب زیاد و ناراحت) زیاد مشاهده میشود.
کندی یا برعکس تحریک پذیری روانی حرکتی و بیتوجهی به ظاهر شخصی بسیار شایع است. تکلم خودانگیخته کم یا به کلی غایب است. مکثهای طولانی در کلام، استفاده از واژگان تکسیلابی و صدای آهسته و یکنواخت از ویژگیهای گفتاری معمول است.
خصوصیات مرتبط با سن
افسردگی در سنین مختلف ممکن است خصوصیات متفاوتی داشته باشد. در دوران پیش از بلوغ شکایات جسمی، توهمات شنوائی (شنیدن صداهای ناموجود)، اضطراب و انواع فوبیها بیشتر دیده میشود. در نوجوانی سوءمصرف مواد، رفتارهای ضداجتماعی، مسائل مربوط به مدرسه (فرار از مدرسه، مشکلات تحصیلی) و عدم رعایت بهداشت و در سالمندی فراموشی، حواسپرتی و نقصهای شناختی (مانند اختلالات حافظه و گیجی) بیشتر مشاهده میشود.
خصوصیات پیوسته
ناراحتیهای جسمانی نیز در بیماران بیشتر دیده میشود و ممکن است افسردگی را بپوشاند و بسیاری اوقات علل روانی دارد. سردرد، اختلالات گوارشی، یبوست، شکایات قلبی و ادراری-تناسلی از جمله آنها هستند.
درمان
درمانهای ضدافسردگی را میتوان به دو دسته کلی دارویی و غیردارویی تقسیم کرد. اثربخشی هر دو این درمانها در مطالعات فراوانی مشاهده شدهاست. در موارد شدید استفاده از داروهای ضد افسردگی بهترین گزینهاست. این داروها در دهههای اخیر از نظر کمی و کیفی رشد فراوانی داشتهاند به شکلی که امروزه دیگر فاقد عوارض شدید و ناتوانکننده هستند. رواندرمانیهای شناختی-رفتاری و در برخی موارد تحلیلی نیز در درمان افسردگی موثر هستند. در موارد خفیفتری که هنوز افسردگی در حد یک اختلال ظاهر نشدهاست، انجام کارهایی برای کاهش فشار و استرس از جمله خرد کردن کارهای بزرگ به کارهای کوچک، حق تقدم (برای) برخی (کارها) قرار دادن و انجام دادن هرآنچه که میتوانید به همان اندازه که میتوانید، ورزش معتدل (ملایم)، رفتن به یک سینما، شرکت کردن در یک (مراسم) مذهبی، اجتماعی، یا سایر فعالیتهایی که ممکن است به شما کمک کنند، صحبت و همنشینی با دوستان و خانواده، خودداری از مصرف الکل، برخورداری از رژیم غذایی متعادل و کمچرب، مثبتاندیشی، تماشای فیلمهای خندهدار و شاد، رفتن به مسافرت، سهیم شدن در فعالیتهایی که میتواند مفید باشد و احساس بهتری برای شما بهوجود بیاورد. (۵).نوروفیدبک (neurofeedback)و تحریک مغناتیسی مغز از روش های جدید در درمان افسردگی است.[۲]
انواع
- اختلال عاطفی فصلی نوعی افسردگی است که با کوتاهشدن روزها در فصل پائیز و زمستان سر رسیده و در بهار و تابستان از بین میرود[۳].
- افسردگی پس از زایمان نوعی افسردگی که به فاصله کوتاهی پس از زایمان و بیشتر در زنهایی که از ناراحتیهای روانی پیشین رنج میبردهاند، ظاهر میشود.
از انواع دیگر افسردگی می توان به موارد زیر اشاره کرد: ، ، .
صفحه قبل 1 صفحه بعد
درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید موضوعات آخرین مطالب پيوندهاتبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان علمی -پزشکی -تاریخی و آدرس alireza-takblog.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان